زمانی یوزپلنگ، که سریعترین دونده جهان لقب گرفته در قاره کهن، از عربستان تا هندوستان گسترش زیست میکرد اما در قرن بیستم جز ایران از سایر نقاط حذف میشود: 1929 در عراق، 1942 در کویت، 1974 در هند، 1972 در پاکستان، 1973 در ترکمنستان و عربستان و 1974 در عمان آخرین گزارشهای مشاهده یوزپلنگ است.
شاهده پیدرپی یوز آسیایی در ایران به زمانهایی نه چندان دور مربوط میشود در دشتهای پهناور از بمپور در بلوچستان تا کویر مرکزی، از حاجیآباد هرمزگان تا پارک ملی گلستان، از مناطق حفاظت شده توران و خوشییلاق در شاهرود و نفتشهر کرمانشاه.
اینک این پراکندگی بسیار محدود شده اما هنوز میتوان امید داشت تنها بازماندههای این گربه بینظیر را که تنها در ایران باقی مانده اند، از دام انقراض نجات داد. بدین ترتیب افتخاری را برای این سرزمین در عرصه حفظ حیاتوحش به ثبت رساند، آن گونه که چینیها توانستند آخرین باقی ماندههای پاندا را در کشورشان حفظ کنند.
در ایران نیز اقداماتی برای حفظ نسل یوزپلنگ انجام شده است و تنها در صورتی میتوان به موفقیت این اقدامها امیدوار بود که تلاشی جمعی و عزمی ملی در میان باشد. شاید پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و زیستگاههای آن را بتوان مهمترین تلاشی دانست که برای نجات این عضو خانواده گربهسانان در ایران به مورد اجرا گذاشته شده است.
پروژهای که در 19 شهریور 1380به با همکاری و مشارکت دفتر عمران سازمان ملل (UNDP)و سازمان حفاظت محیطزیست ایران کار خود را آغاز میکند.
پس از مدت چهار سال در سیستم مدیریت این پروژه تغییراتی رخ میدهد و در نهایت دفتر تسهیلات کوچک محیطزیست سازمان ملل (SGP) و نیز انجمن حفاظت از حیاتوحش(WCS) به کمک این پروژه میشتابند تا از نظر مالی و تکنیکی در حفاظت یوز در ایران نقشی را ایفا کنند.
در واقع دفتر تسهیلات کوچک، پروژههای به تشکلهای زیستمحیطی واگذار کرده تا با اجرای آنها دانش، آگاهی و همکاری مردم ساکن در زیستگاههای یوز ارتقا یابد و دلنگران این گونه در خطر انقراض باشند.
از سوی دیگر انجمن حفاظت ازحیاتوحش –که یکی از تشکلهای مشهور جهان است و کارنامهای درخشان در نجات جانوران در حال انقراض داشته است- پروژه یوز را از نظر تکنیکی و انتقال دانش روز حفاظت از حیاتوحش یاری میدهد.
نخستین تلاشها برای نجات
پروژه حفاظت از یوز آسیایی با کمک 725 هزار دلاری برنامه عمران سازمان ملل متحد آغاز میشود، در عین حال سازمان حفاظت محیطزیست نیز تعهد کرده است همین مبلغ را صرف خرید تجهیزات و فراهمآوری امکانات کند، تا شاید ظرف چهار سال بتوان گامهایی استوار برای نجات این گربه باشکوه برداشت.
از ابتدا نیز مشخص بود چنین زمان و بودجهای برای نجات قطعی یوز در ایران به هیچرو کافی نیست و برنامهای همه جانبه و بلند مدت لازم است، اما کار باید از نقطهای آغاز میشد.
هوشنگ ضیایی، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی میگوید:" براى کار مطالعاتى و حفاظتى، پنج منطقه انتخاب شد که گمان مىرود ۸۰ درصد یوزهاى ایران در آن مناطق پراکندهاند. پارک ملى توران، پارک ملى کویر در استان سمنان، منطقه حفاظت شده بافق و پناهگاههاى حیاتوحش درهانجیر و نایبندان در استان یزد. ۳۲ نفر محیط بان علاقهمند هم استخدام شدند به آنها آموزش داده شد تا ضمن حفاظت از منطقه و آماربردارى، از طریق آنها به مردم محلى آموزش هاى لازم داده شود."
او به همکاری مردم محلی اشاره میکند و میافزاید:" بدون همکاری مردم محلی نمیتوان هیچ گونهای را از خطر انقراض نجات داد و یوز از هم از این قاعده مستثنی نیست. اکثر مردم محلی در حاشیه مناطقی که به عنوان سایتهای پروژه انتخاب شدهاند، به خوبی با یوز آشنا هستند.
در عین حال با کمک تشکلهای زیستمحیطی که با ما همکاری دارند، اهمیت یوز و جایگاه آن در طبیعت برای مردم محلی توضیح داده شده است. به علاوه منافع اقتصادی که میتواند در قالب طرحهای طبیعتگردی نصیب مردم محلی شود در منطقهای به صورت آزمایشی در حال بررسی و اجراست تا با تعمیم آن در مناطق دیگر بتوان شغلی جایگزین معرفی کرد."
ضیایی به ورود دام در مناطق طبیعی اشاره میکند که به عنوان یکی از مهمترین تهدیدهای یوز به شمار میرود: " وجود دام و دامدار به چند شکل میتواند عاملی تهدید کننده برای یوز محسوب شود. نخست آن که دام اهلی، پوشش گیاهی را از بین میبرد و با تصرف آبشخورها در مناطق بیابانی باعث میشوند طعمههای یوز آب و غذای لازم را برای بقا نداشته باشند و در نتیجه ممکن است منطقه را ترک کنند. عدم وجود غذا برای یوز یک تهدید جدی است. درعین حال امکان این که سگهای گله یوز را تعقیب کنند و آن را از پا دربیاورند وجود دارد."
او در ادامه به شکار مستقیم یوز و طعمههای آن میپردازد: " شکار یوز کار سادهای نیست به این دلیل که شمار این جانور بسیار اندک است و دیدنش تقریباً مشکل، اما غیر ممکن نیست. از طرف دیگر شکار طعمههای یوز نظیر آهو و جبیر(نوع دیگری از آهو) نیز میتواند مشکل کمبود غذا را برای این جانور مضاعف کند."
ضیایی معتقد است بدون همکاری تمام ایرانیان نجات یوزپلنگ امکانپذیر نخواهد بود:" نهم شهریور ماه با همکاری تشکلهای زیستمحیطی مراسمی برپا کردیم تا مردم با اهمیت این جانور و نقش خود در این تلاش همگانی بیشتر آشنا شوند، شعار این مراسم با عنوان "نجات یوزآسیایی در دست ایرانیان" نشانگر اهمیت نقش تکتک هموطنان در نجات این گربه منحصر به فرد است."
یک روش امیدبخش
کارشناسان بینالمللی تراز اول و پرآوازه جهان بار دیگر به ایران میآیند و روشهایی را برای نجات یوز آسیایی پیشنهاد میکنند.
جرج شلر سرآمد این کارشناسان سال 1380 همزمان با شروع پروژه نجات یوزآسیایی به ایران میآید و پیشنهاد میدهد که یوز به سمبل طبیعت ایران و نماد این کشور تبدیل شود.
او که پاندا را در چین، شیر را در تانزانیا، گوریل را در کنگو، ببر را در هندوستان، قوچ مارکوپولو را در کوههای هیمالیا از انقراض نجات داده است به نکته ظریف دیگری نیز اشاره میکند:" درست است که در میان جانوران شیر، نماد ایران بوده است اما اکنون این جانور در ایران منقرض شده در حالی که هنوز چند قلاده یوز باقی مانده است پس بهتر است به فکر نجات یوز بود." او در عین حال پروژه یوز آسیایی را آخرین امید رهایی بخش یوز از خطر انقراض میداند.
بهار سال 1385 نیز با حضور در جمع کارشناسان ایرانی، شلر نظراتش را قاطعانهتر بر زبان جاری میکند. در این زمان مدیران پروژه یوز آسیایی در ایران و کارشناسان بینالمللی قرار میگذارند که زمستان برای زندهگیری یوز عدهای از کارشناسان بار دیگر راهی ایران شوند تا با نصب گردنبندهای ردیاب (GPS Collar) بتواند مسیرهای حرکتی یوز را برای نخستین بار به طور مستند مشخص کنند؛ تکنیکی که برای نخستین بار در ایران به اجرا درمیآید.
بدینترتیب اواخر دیماه تا اواسط اسفند ماه عدهای از کارشناسان ایرانی و خارجی در بیابانهای اطراف بافق به انتظار مینشینند تا یوزپلنگ به دام بیافتد و کارشان آغاز شود.
هومن جوکار، مجری نصب گردنبندهای ردیاب در این باره میگوید:" هدف از نصب این ردیاب بدست آوردن اطلاعاتى در مورد زیستگاه، توقفگاه، مسیرهاى رفت و آمد و مهاجرت یوز است. این گردنبندها، آنتن زمینى دارد که اگر از یک فاصله اى به گونه نزدیک تر شویم، بدون دسترسى مستقیم به گردنبند، اطلاعات توسط امواج یو.اچ.اف به دستگاهى گیرنده منتقل مى شود و از کل این اطلاعات، مى توان به رفتارشناسى این حیوان پى برد."
او ادامه میدهد:" وزن این گردنبندها بسیار سبک است و این قابلیت را دارد که پس از مدت زمان مشخصی به طور خودکار از گردن جانور باز شده و به زمین بیافتد. سپس با دریافت سیگنالهایی که ارسال میکند آن را پیدا کرد و اطلاعات آن را برای آنالیز به کامپیوتر انتقال داد."
مجری نصب گردنبندهای ردیاب روش کار را بازگو میکند:" در ابتداى کاربراى گرفتن یوز در محل گذرشان، ۱۳ تله را با فاصله مىگذاریم که مجهز به فرستنده سیگنال هستند. به محض اینکه حیوان در این تله ها مى افتد، تیم به محل مورد نظر رفته و دامپزشک تیم اقدام به بیهوش کردن یوز مىکند. نمونه بردارى از خون و بافت حیوان، نصب گردنبند و جاگذارى میکروچیپى در پشت گردن یوز از اقدامات بعدى گروه است. بعد از آن از دارویى براى به هوش آوردن حیوان استفاده مى کنیم تا حیوان، بیهوش در طبیعت نماند و خطرى تهدیدش نکند."
یک نتیجه تلخ
مرداد ماه به دنبال گشتی در منطقه حفاظت شده بافق یزد، کارشناسان سیگنالی را دریافت میکنند که در صورت متوقف بودن یوز ممکن است شنیده شود: سیگنال مرگ. جستوجو آغاز میشود و پس از چهار ساعت تلاش در گرمای بیابان بافق کالبد بیجان یک یوزپلنگ با گردنبند دریابی در گردن دیده میشود.
هوشنگ ضیایی، مدیر پروژه حفاظت از یوزآسیایی ضمن اشاره به بررسی محل پیدا کردن یوزپلنگ بیجان میگوید:" یوزپلنگ مرده به دلیل کمبود طعمه به ارتفاعاتی رفته که زیستگاه کلوبز وپلنگ است و پس از شکار یک راس بز در حالی که مشغول خوردن آن بوده، مورد حمله پلنگ قرار گرفته است. یوز حدود 10 متر فرار کرده ولی به علت وجود سنگهای بزرگ و محدود بودن فضای مناسب برای مانور یا فرار، پلنگ با گاز گرفتن و سوراخ کردن جمجمه باعث مرگ آن میشود."
وی ادامه میدهد: "پیش از این هیچ گزارش مستندی از رقابت و درگیری یوزپلنگ و پلنگ در ایران به ثبت نرسیده بود و تمام کارشناسان با توجه به نمونههای مشابه در آفریقا چنین رقابتی را بین یوز، پلنگ و کفتار در ایران پیشبینی میکردند ولی علی رغم همه فرضیات موجود در ذهن کارشناسان، تا کنون شواهدی برای اثبات این پدیده در دست نبوده است که در حیطه علم تجربی به صورت یک واقعیت قابل استناد ارائه شود. اما یکی از گردنبندهای ردیاب که بهمن ماه سال گذشته بر گردن دو یوزپلنگ و یک پلنگ نصب شد مشخص کرد که این فرضیه در ایران نیز صادق است".
کامران کشیری، دامپزشک پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی به کالبد شکافی یوز بیجان اشاره میکند: " آثار چنگال بر روی پوست و بزاق گوشتخواری قوی و بزرگ جثه روی سر یوزپلنگ، کاملا مشهود بود. پس از مطالعات کالبدشکافی مشخص شد که یوز به دلیل شکستگی جمجه مرده است. دو سوراخ نیز در قسمت پشت جمجمه وجود داشت که در واقع بر اثر فشار دندانهای نیش پلنگ به وجود آمده بود. تمام شواهد نشان از رقابت غذایی این دو گونه را نشان میدهد."
کریس والزر، دامپزشک و استاد دانشگاه وین که برای زندهگیری یوز و نصب گردنبندهای ردیاب بر روی یوزپلنگ در ایران با انجمن حفاظت حیاتوحش و پروژه حفاظت از یوز آسیایی همکاری میکند درباره خطرآفرین بودن گردنبندهای ردیاب میگوید:" گردنبندهای ردیاب، بسیار سبک هستند، حدود 450- 460 گرم وزن دارند و هیچ گونه اختلالی در رفتار جانور ایجاد نمیکنند. به علاوه رقابت پلنگ و یوز امری بدیهی است و در آفریقا هزاران بار اتفاق میافتد اما در ایران برای نخستین بار به طور مستند ثبت شد که میتوان آن را یکی از دستاوردهای نصب گردنبندهای ردیاب دانست."
او همچنین به دشواری زندهگیری و نصب گردنبندهای ردیاب میپردازد:" اگر کسی به این کار علاقمند نباشد نمیتواند در آن دوام بیاورد. سال گذشته پس از دو ماه حضور مستمر در منطقه موفق شدیم دو یوز و یک پلنگ را به این سیستم مجهز کنیم. به علاوه این کاری است که به همکاری افراد با سمتهای گوناگون کاری و شغلی مختلف نیازمند است و یک نفر از عهده آن برنمیآید. همه این تلاشها هدفی واحد را دنبال میکند و آن نجات یوزآسیایی از انقراض است."
بیتردید نجات یوزآسیایی که بنا به نظر بسیاری از کارشناسان حدود یکصد قلاده از آن در ایران زندگی میکند، نیازمند همدلی و همراهی انسانهایی است که قلبشان برای ایران، طبیعت و حیاتوحش میتپد؛ ایرانیان و غیر ایرانیان. آنان که محیطزیست و طبیعت را میراث مشترک تمام نسلها میدانند، میراثی که مرز نمیشناسد و همگان در آن سهیم هستند.
همشهری امارات